هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره‌ی رنج‌ها و دغدغه‌های درونی است. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند گل، خار، تیر، و سرو، به توصیف دردها، تنهایی، و ناامیدی‌های خود می‌پردازد. همچنین، او به موضوعاتی مانند غربت، بی‌ثمری، و فروتنی اشاره می‌کند و در نهایت، به روشنی‌بخشی وجود خود به دیگران اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۷۱

چو گل به ظاهر اگر خنده در دهان داریم
به دیده خار ز اندیشه خزان داریم

جگر شکاف محیط است چون عصای کلیم
ز آه تیر خدنگی که در کمان داریم

شکسته رنگی ما نامه ای است واکرده
چگونه درد دل خویش را نهان داریم؟

همان به بال و پر خود چو تیر می لرزیم
اگر چه قوت پرواز از کمان داریم

بری ز پرورش ما نخورد در همه عمر
چو سرو و بید خجالت ز باغبان داریم

اگر چه بی ثمر افتاده ایم خوش وقتیم
که همچو سرو دل جمعی از خزان داریم

ز اعتبارشود بیش خاکساری ما
که ما به صدر همان جا در آستان داریم

ازان جو شمع ز ما روشن است محفلها
که هر چه در دل ما هست بر زبان داریم

عجب که محو شود یاد ما ز خاطرها
چو صبح حق نفس بر جهانیان داریم

فغان ز داغ غریبی برشته تر گردد
علاقه ما به قفس بیش از آشیان داریم

سگ در تو ز رزق هماست مستغنی
و گرنه ما هم یک مشت استخوان داریم

همین ز گرد یتیمی است چون گهر صائب
کناره ای که درین بحر بیکران داریم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.