هوش مصنوعی: شاعر در این متن بیان می‌کند که با وجود پر بودن از گوهر و دانش، نمی‌تواند لب‌هایش را از هم جدا کند و حرف بزند. او از سکوت و خموشی لذت می‌برد و با وجود ظاهر شیرین، درونش پر از رنج است. شاعر اشاره می‌کند که لب‌هایش از حرف‌های بیهوده دوری می‌کنند و هرچند مانند تیغ تیز است، اما به لاف زدن عادت ندارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۸۸

هر چند از گهر صدف آسا لبالبم
نتوان به تیغ ساختن از هم جدا لبم

تا کام من ز شهد خموشی گرفت کام
از یکدگر نشد ز حلاوت جدا لبم

هر چند در لباس شکرخند می زنم
از دل چو پسته زهر نهفته است تا لبم

چون صبح می کشم نفس ساده از جگر
آسوده است از سخن مدعا لبم

انگشت زینهار برآورد از زبان
از بس گزیده شد ز حدیث خطا لبم

مانند تیغ اگر چه به جوهر سرآمدم
صائب به حرف لاف نشد آشنا لبم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.