هوش مصنوعی:
این متن به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند گذر زمان، مرگ و زندگی، عقل و نفس، و وحدت وجود میپردازد. شاعر از تضاد بین جوانی و پیری، عقل و نفس، و وحدت و کثرت سخن میگوید و به دنبال درک عمیقتری از هستی و وجود انسان است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. این مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار و نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۳۱۷۵
کارْ به پیریّ و جوانیسْتی
پیرْ بِمُردیّ و جوانْ زیسْتی
بانگِ خَرِ نَفْسَت اگر کم شُدی
دَعوتِ عقلِ تو مَسیحیسْتی
گَر نَبُدی خندهٔ صُبحِ کَذوب
هیچ دلی زار بِنَگْریسْتی
گَر بُتِ جانْ روی نِمودی به ما
جُملهٔ ذَرّاتْ چو ما نیسْتی
گَر توییِ تو نَفَسی کاسْتی
هَمچو تو اَنْدَر دو جهانْ کیسْتی؟
گَر نَبُدی غَیرتِ آن آفتاب
ذَرّه به ذَرّه همه ساقیسْتی
دانه من از کاهْ جُدا کَردَمی
گَر کَفه را هیچ تَناهیسْتی
مار اگر آبِ وَفا یافتی
در دلِ آن بَحْر چو ماهیسْتی
پیرْ بِمُردیّ و جوانْ زیسْتی
بانگِ خَرِ نَفْسَت اگر کم شُدی
دَعوتِ عقلِ تو مَسیحیسْتی
گَر نَبُدی خندهٔ صُبحِ کَذوب
هیچ دلی زار بِنَگْریسْتی
گَر بُتِ جانْ روی نِمودی به ما
جُملهٔ ذَرّاتْ چو ما نیسْتی
گَر توییِ تو نَفَسی کاسْتی
هَمچو تو اَنْدَر دو جهانْ کیسْتی؟
گَر نَبُدی غَیرتِ آن آفتاب
ذَرّه به ذَرّه همه ساقیسْتی
دانه من از کاهْ جُدا کَردَمی
گَر کَفه را هیچ تَناهیسْتی
مار اگر آبِ وَفا یافتی
در دلِ آن بَحْر چو ماهیسْتی
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.