هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربیات عاشقانه و معنوی خود سخن می‌گوید. او با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند زلف یار، شبنم، گل و گوهر، به بیان احساسات و دریافت‌های خود از عشق و زندگی می‌پردازد. شاعر به دنبال یافتن حقیقت و معنای زندگی است و در این مسیر، از عشق و زیبایی‌های طبیعت الهام می‌گیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و معنوی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۹۴

چون زلف دست بر کمر یار یافتم
سر رشته نزاکت ز نار یافتم

چون شبنم به چهره گل جای می دهند
این منزلت ز دیده بیدار یافتم

آخر چو شبنم از اثر صاف طینتی
در پیشگاه خاطر گل بار یافتم

آن دولتی که بال هما صفحه ای ازوست
در زیر چتر سایه دیوار یافتم

میراب زندگی ز حیات ابد نیافت
فیضی که من ز چشم گهربار یافتم

طاق پل مجاز، اساس حقیقت است
من ساق عرش را ز سر دار یافتم

از عشق ره به مرتبه حسن برده ام
آب گهر ز رنگ خریدار یافتم

تا چشم همچو غنچه گشودم ز یکدگر
خود را چو خار بر سر دیوار یافتم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.