۲۱۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۸۰۵

همت بلند نام شد از طبع سرکشم
گوگرد احمر خس و خارست آتشم

با آن که سنگ را به نظر لعل می کنم
از خاک تیره است چو خورشید مفرشم

در قبضه تصرف گردون کج نهاد
از راست خانگی چو کمان در کشاکشم

اندیشه از سیاهی لشکر چرا کنم؟
چون آفتاب مشرق تیرست ترکشم

از سوختن چگونه گریزم، که چون سپند
برآسمان اگر شده ام رزق آتشم

دارم چو موج تنگ در آغوش بحر را
وز جوش اشتیاق همان در کشاکشم

صائب چرا به رشته مریم برم پناه؟
شیرازه گیر نیست حواس مشوشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.