هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق، درد و رنج‌های عاطفی، دوری از وطن، و ناامیدی‌های زندگی سخن می‌گوید. او از زبان استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه مانند باد خزان، مرغ آشیانه، و تیغ اجل برای بیان احساساتش استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۸۱۱

آن بختم از کجاست سخن زان دهن کشم؟
این بس که گاهی از قلم او سخن کشم

باد خزان که خار به چشمش شکسته باد!
نگذاشت همچو غنچه نفس در چمن کشم

مرغی به آشیانه خود خار اگر برد
صد ناله غریب ز شوق وطن کشم

از بوسه غیر دلزده گردیده است و من
در فکر این که چون زلب او سخن کشم

تیغ اجل دو دست مرا گر قلم کند
مشق جنون همان به بیاض کفن کشم

خون از دماغ غنچه تصویر گل کند
در محفلی که شانه به زلف سخن کشم

صائب زبس که دست زعالم کشیده ام
شرم آیدم که دست به زلف سخن کشم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.