هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق به عنوان تنها دغدغه خود یاد می‌کند و از تمامی تعلقات دنیوی مانند کفر و دین، ثروت و فقر، و حتی تأیید یا رد دیگران بی‌نیاز است. او به مرحله‌ای از معرفت رسیده که از ظواهر دنیا گذر کرده و به حقیقت عشق و وحدانیت دست یافته است. این متن بیانگر رسیدن به آرامش درونی و بی‌اعتنایی به مادیات و نظرات دیگران است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این متن برای درک و تجزیه و تحلیل، به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با مضامین آن ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۵۸۱۶

سرگرم عشقم از غم دستار فارغم
از کفر و دین و سبحه و زنار فارغم

در سینه لاله زار تجلی رسانده ام
از جلوه دو روزه گلزار فارغم

خاک وجود خویش رسانیده ام به آب
از ناز ابر و قلزم زخار فارغم

آفاق را ز رخنه دل سیر می کنم
از قبض و بسط دیده خونبار فارغم

رد و قبول خلق به یک سو نهاده ام
ز اقرار این گروه چو انکار فارغم

جغد و هماست در نظرم مرغ یک قفس
ز اقبال بی نیازم و ز ادبار فارغم

دانسته ام که دزد من از خانه من است
از پستی و بلندی دیوار فارغم

با نور آفتاب چو شبنم سفر کنم
از سنگ راه و کشمکش خار فارغم

راضی شوم به قیمت دل خاک اگر دهند
ز اندیشه کسادی بازار فارغم

مانند سرو و بید درین بوستانسرا
با برگ خویش ساخته از بار فارغم

شکر خدا که کار جگر خوار عشق را
جایی رسانده ام که زهمکار فارغم

دانسته ام شفا و مرض از دکان کیست
صائب ز نسخه بندی عطار فارغم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.