هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از معشوق میخواهد که کاری نکند که مجبور شود از او دور شود، راز دلش را فاش کند، یا به ناامیدی و بیصبری کشیده شود. شاعر تأکید میکند که نمیخواهد عشق را رها کند یا از عاشقان جدا شود. در نهایت، او از معشوق میخواهد که مانند صائب (احتمالاً اشاره به صائب تبریزی) او را به سمت دیگران سوق ندهد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۵۸۳۱
کاری مکن که رو به در آسمان نهم
هر تیر ناله ای که بود در کمان نهم
کاری مکن که پا کشم از آستان تو
داغ صبوریی که ندارم به جان نهم
کاری مکن که بدعت وارستگی ز عشق
من در میان سلسله عاشقان نهم
کاری مکن که نیمشب از رخنه قفس
راه گریز پیش دل ناتوان نهم
کاری مکن که راز جگر سوز داغ را
با مرهم حرام نمک، در میان نهم
انصاف نیست کز چمنت بعد صد بهار
بی برگ سبزرو به در آشیان نهم
آخر چنان مکن که چو صائب ز زلف تو
دل بر گرفته رو به صف نیکوان نهم
هر تیر ناله ای که بود در کمان نهم
کاری مکن که پا کشم از آستان تو
داغ صبوریی که ندارم به جان نهم
کاری مکن که بدعت وارستگی ز عشق
من در میان سلسله عاشقان نهم
کاری مکن که نیمشب از رخنه قفس
راه گریز پیش دل ناتوان نهم
کاری مکن که راز جگر سوز داغ را
با مرهم حرام نمک، در میان نهم
انصاف نیست کز چمنت بعد صد بهار
بی برگ سبزرو به در آشیان نهم
آخر چنان مکن که چو صائب ز زلف تو
دل بر گرفته رو به صف نیکوان نهم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.