۲۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۸۳۶

خندان به زیر تیغ تغافل نشسته ایم
در خارزار بر ورق گل نشسته ایم

از انفعال،خار بیابان وحشتیم
چون خار اگر چه در قدم گل نشسته ایم

زیر سپهر پای به دامن کشیده ایم
در فصل نوبهار ته پل نشسته ایم

چون نوبهار جلوه ما یک دو هفته است
بر دامن گل و پر بلبل نشسته ایم

چون شبنم گداخته بر روی دست گل
آماده هزار تزلزل نشسته ایم

از شرم ناکسی جگر خویش می خوریم
بر شاخ گل اگر چه چو بلبل نشسته ایم

از چشم نرم خلق ز بس زخم خورده ایم
بر روی برگ گل به تأمل نشسته ایم

صائب ز فکر زلف پریشان آن نگار
آشفته تر ز طره سنبل نشسته ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.