هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره رنج‌ها، آرزوها و انتظارات بی‌پاسخ است. او از اشک‌ها و آه‌هایش می‌گوید که مانند بذرهایی در صحرا پراکنده شده‌اند، از روزهایی می‌گوید که با حباب‌های گذرا همراه بوده و امواج زندگی او را به هر سو کشانده‌اند. شاعر از غفلت انسان‌ها در برابر زیبایی‌های زودگذر زندگی سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که انتظار قیامت را نمی‌کشد، بلکه خود با شکستن شیشه‌های دل‌ها، بیداری را ایجاد کرده است. او از زخم‌های عشق و تمنای بی‌پاسخ می‌نالد و از دوری توفیق و رفاقت می‌گوید. در نهایت، شاعر به رسیدن به آرامش و دو جهان اشاره می‌کند، در حالی که خود مانند همای سایه‌اش را همه جا گسترده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند اندوه، انتظار و زخم‌های عاطفی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۵۵

از آه دام موج به دریا فکنده ایم
از اشک تخم لاله به صحرا فکنده ایم

یک روز با حباب به کشتی نشسته ایم
همراه موج سلسله بر پا فکنده ایم

بر چهره ای که آب شود از نگاه گرم
غفلت نگر که طرح تماشا فکنده ایم

ما انتظار شور قیامت نمی کشیم
سنگی به شیشه خانه دلها فکنده ایم

کی به شود به مرهم زنگار آسمان؟
زخمی که ما به دل ز تمنا فکنده ایم

توفیق از رفاقت ما دست شسته است
امروز را،ز بس که به فردا فکنده ایم

رنگ شکسته کم ز زبان شکسته نیست
ما عرض حال خویش به سیما فکنده ایم

امروز ریشه گل بی خار گشته است
خاری که ما به چشم تماشا فکنده ایم

صائب به دولت دو جهانی رسیده است
ما چون همای سایه به هر جا فکنده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.