هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره رنج‌ها، ندامت‌ها و تجربیات روحانی اوست. شاعر از زبان تیغ، گریه شمع، افسردگی، اشک و تشنگی به عنوان استعاره‌هایی برای بیان دردها و آرزوهایش استفاده می‌کند. او همچنین به مفاهیمی مانند وحدت، رحمت و وصال دوست اشاره می‌کند و در نهایت، از ندامت و تلاش برای پاکی روح سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۶۲

ما هر کجا که تیغ زبان برکشیده ایم
در گوش تیغ حلقه جوهر کشیده ایم

گردیده است گریه گره در گلوی شمع
در محفلی که رشته ز گوهر کشیده ایم

افسردگی علاج ندارد، و گرنه ما
خود را به زیر بال سمندر کشیده ایم

گشته است تازیانه گلگون اشک ما
هر آستین که بر مژه تر کشیده ایم

با تشنگی ز چشمه حیوان گذشته ایم
از خضر انتقام سکندر کشیده ایم

از کاروان رفته غباری است جسم ما
ما رخت خود به عالم دیگر کشیده ایم

آتش چه می کند به سپندی که سوخته است؟
ما در حیات خجلت محشر کشیده ایم

در روز حشر سلسله جنبان رحمت است
آه ندامتی که ز دل بر کشیده ایم

از ما طلب حقیقت وحدت که باغ را
در یکدیگر فشرده و بر سر کشیده ایم

ما را مبین به دیده ظاهر که از حجاب
خاکستری به چهره اخگر کشیده ایم

چون زخم، رزق ما ز میان سمنبران
تیغ برهنه ای است که در بر کشیده ایم

ما با خیال ساخته ایم از وصال دوست
سر در حضور گل به ته پر کشیده ایم

صائب ز اشک تلخ ندامت درین جهان
دامان تر به چشمه کوثر کشیده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.