هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر رنج‌های عاشقانه و سوختن در آتش عشق است. شاعر از سوختن در راه معشوق، تنهایی و بی‌پناهی، و فداکاری‌های عاشقانه سخن می‌گوید. او با تصاویری مانند شمع، پروانه، و جغد، احساسات خود را به تصویر می‌کشد و از دردهای عشق و انتظار می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۶۷

داغی ز عشق بر دل فرزانه سوختیم
قندیل کعبه را به صنمخانه سوختیم

هرگز صدای بال و پر ما نشد بلند
آهسته همچو شمع درین خانه سوختیم

چیدندگل ز شمع حریفان دور گرد
ما در کنار شمع غریبانه سوختیم

عاشق کجا و جرأت بوس و کنار یار؟
ما بیدلان به آتش پروانه سوختیم

می شد هزار قافله را شوق ما دلیل
صد حیف ازین چراغ که در خانه سوختیم

گنج از گهر به تربت ما شمعها فروخت
ما همچو جغد اگر چه به ویرانه سوختیم

ای آب زندگی ز شبستان برون خرام
کز انتظار جلوه مستانه سوختیم

هنگامه گرم ساز ضرورست عشق را
ما و سپند هر دو حریفانه سوختیم

آب حیات می چکد از ابر نوبهار
اکنون که ما ز تشنه لبی دانه سوختیم

از یک پیاله خار و خس زهد خشک را
مستانه سوختیم و چه مستانه سوختیم!

از شمع، خوشه تخم شراری نبسته بود
روزی که بال خویش چو پروانه سوختیم

در زیر تیغ شمع نکردیم اضطراب
صائب درین بساط دلیرانه سوختیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.