هوش مصنوعی: این شعر بیانگر رضایت و قناعت شاعر به زندگی ساده و بی‌آلایش است. او از دنیای مادی و تعلقات آن گذر کرده و به معنویات و عرفان روی آورده است. شاعر از مواهب دنیوی چشم پوشیده و به جای آن، به ارزش‌های معنوی و عرفانی پرداخته است. همچنین، اشاره‌ای به بی‌حاصلی انسان در برابر وسوسه‌های دنیوی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'بی‌حاصلی' و 'گذشتن از دنیا' نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۸۷۱

ما خنده را به مردم بیغم گذاشتیم
گل را به شوخ چشمی شبنم گذاشتیم

قانع به تلخ و شور شدیم از جهان خاک
چون کعبه دل به چشمه زمزم گذاشتیم

مردم به یادگار اثرها گذاشتند
ما دست رد به سینه عالم گذاشتیم

چیزی به روی هم ننهادیم در جهان
جز دست اختیار که بر هم گذاشتیم

دادند اگر عنان دو عالم به دست ما
از بیخودی ز دست همان دم گذاشتیم

الماس، بی نمک شده بود از موافقت
تدبیر زخم و داغ به مرهم گذاشتیم

بی حاصلی نگرکه حضور بهشت را
از بهر یک دو دانه چو آدم گذاشتیم

صائب فضای چرخ مقام نشاط نیست
بیهوده پا به حلقه ماتم گذاشتیم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.