هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حالات روحی و درونی خود سخن می‌گوید. او از دیوانگی، عشق، تنهایی، حسرت و ناامیدی می‌گوید. همچنین به مفاهیمی مانند خانه، میخانه، بتخانه و کعبه اشاره می‌کند که نمادهایی از زندگی، عشق و معنویت هستند. شاعر احساس می‌کند که درگیر تناقضات درونی است و از این وضعیت رنج می‌برد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی از اشارات به میخانه و بتخانه ممکن است نیاز به تفسیر داشته باشد که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۵۹۰۷

بیخود ز نوای دل دیوانه خویشم
ساقی و می و مطرب و میخانه خویشم

شد خوبی گفتار ز کردار حجابم
درخواب ز شیرینی افسانه خویشم

زان روز که گردیده ام از خانه بدوشان
هر جا که روم معتکف خانه خویشم

هر چند که دادند دو عالم به بهایم
خجلت زده از گوهر یکدانه خویشم

بی داغ تو عضوی به تنم نیست چو طاوس
از بال و پر خویش پریخانه خویشم

دیوار من از خضر کند وحشت سیلاب
ویران شده همت مردانه خویشم

یک ذره دل سختم از اسلام نشد نرم
در کعبه همان ساکن بتخانه خویشم

آن زاهد خشکم که در ایام بهاران
در زیر گل از سبحه صد دانه خویشم

صائب شده ام بس که گرانبار علایق
بیرون نبرد بیخودی از خانه خویشم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.