هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ حسرت، عشق، و رنجهای عاطفی است. شاعر از دیدن معشوق حسرت میخورد و خود را زنده به جان دیگران میداند. او از بیخبری و غفلت اطرافیان گلایه دارد و از درد عشق و جنون سخن میگوید. همچنین، از ناتوانی و شکست در زندگی شکایت کرده و خود را در میان شیشهگران (کسانی که شکنندهاند) میبیند. در نهایت، شاعر به تلخی گفتار خود اشاره میکند و آن را ثمرهٔ زندگی خود میداند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند حسرت، رنج عشق، و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارند تا به درستی درک شوند.
غزل شمارهٔ ۵۹۰۹
در هر که ترا دیده به حسرت نگرانم
عمی است که من زنده به جان دگرانم
بیداری دولت به سبکروحی من نیست
هر چند که در چشم تو چون خواب گرانم
از داغ جنون دیده من باز نگردید
چون عقل سبکسر کند از دیده ورانم؟
دستی که ز دقت گره از موی گشودی
در زیر زنخ ماند ازین خوش کمرانم
فریاد که از کوتهی دست نگردید
جز لغزش پا قسمت ازین سیمبرانم
هر چند که چون رشته نیایم به نظرها
شیرازه جمعیت روشن گهرانم
غافل نیم از گردش پرگار چو مرکز
هر چند که در دایره بیخبرانم
از بیجگری می تپدم دل ز شکستن
هر چند که در کارگه شیشه گرانم
صائب ثمری نیست به جز تلخی گفتار
قسمت ز دهان و لب شیرین پسرانم
عمی است که من زنده به جان دگرانم
بیداری دولت به سبکروحی من نیست
هر چند که در چشم تو چون خواب گرانم
از داغ جنون دیده من باز نگردید
چون عقل سبکسر کند از دیده ورانم؟
دستی که ز دقت گره از موی گشودی
در زیر زنخ ماند ازین خوش کمرانم
فریاد که از کوتهی دست نگردید
جز لغزش پا قسمت ازین سیمبرانم
هر چند که چون رشته نیایم به نظرها
شیرازه جمعیت روشن گهرانم
غافل نیم از گردش پرگار چو مرکز
هر چند که در دایره بیخبرانم
از بیجگری می تپدم دل ز شکستن
هر چند که در کارگه شیشه گرانم
صائب ثمری نیست به جز تلخی گفتار
قسمت ز دهان و لب شیرین پسرانم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.