هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از گذر از مشکلات و ناملایمات زندگی سخن می‌گوید. او از ناسازگاری یاران، سختی‌های راه، و تزویر و پندارهای دنیوی عبور کرده و به وحدت و صلح درونی رسیده است. با وجود تمام موانع، مانند سیل از کوهسار و سایه ابر از گلزار، به آرامی و بدون آسیب گذر کرده است. در پایان، شاعر از دیدار با یار بیمار خودداری کرده، نشان‌دهنده‌ی بلوغ عاطفی و روحی اوست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر، مانند گذر از مشکلات، وحدت، و نقد تزویر، برای درک و تجربه‌ی نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، درک آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

غزل شمارهٔ ۵۹۱۷

از یار ز ناسازی اغیار گذشتیم
از کثرت خار از گل بی خار گذشتیم

این باده زیاد از دهن ساغر ما بود
مخمور ز لعل لب دلدار گذشتیم

جایی که سخن سبز نگردد نتوان گفت
چون طوطی ازان آینه رخسار گذشتیم

کردیم ز گل صلح به نظاره خشکی
چون آب تهیدست ز گلزار گذشتیم

سهل است نظر بسته ز فردوس گذشتن
ما کز سر کیفیت دیدار گذشتیم

کوتاه نمودیم ز دل دست علایق
چون برق بر این وادی خونخوار گذشتیم

بستیم به سر رشته وحدت کمر خویش
از کشمکش سبحه و زنارگذشتیم

قطع نظر از راحت این نشأه نمودیم
زین خواب گران از دل بیدار گذاشتیم

سنگ ره ما سختی این راه نگردید
چون سیل سبکسیر ز کهسار گذشتیم

خاری نشد آزرده به زیر قدم ما
چون سایه ابراز سر گلزار گذشتیم

از خرقه تزویر نچیدیم دکانی
مردانه ازین پرده پندار گذشتیم

شد دست دعا خار به زیر قدم ما
از بس که ازین مرحله هموار گذشتیم

صائب چو گران بود به رنجور عیادت
از دیدن آن نرگس بیمار گذشتیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.