هوش مصنوعی: شاعر در این متن از گذراندن مراحل مختلف زندگی و تجربیات خود سخن می‌گوید. او از شراب و می‌نوشی به عنوان نمادی از تجربیات و وسوسه‌های زندگی یاد می‌کند و بیان می‌کند که از این وسوسه‌ها عبور کرده و به پختگی رسیده است. همچنین، او از تلخی‌ها و رنج‌های زندگی می‌گوید و اینکه چگونه از آنها گذر کرده است. در نهایت، شاعر به امیدواری و رسیدن به آرامش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادهایی مانند شراب و می‌نوشی ممکن است نیاز به تفسیر و توضیح داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۴۲

قسم به ساقی کوثر که از شراب گذشتم
زباده شفقی همچو آفتاب گذشتم

حجاب چهره مقصود بود شیشه و ساغر
نظر بلند شد، ازعالم حجاب گذشتم

کشیده بود به دام فریب، عالم آبم
صفای دل مددی کرد، همچو آب گذشتم

ز هر چه داشت رگ تلخیی، امید بریدم
چه جای باده گلگون، که از گلاب گذشتم

به خون شرم و حیا می پرید چشم حبابش
هزار شکر کز این خونی حجاب گذشتم

اگر چه موج سراب است شیشه خانه مشرب
رسید جان به لبم تا ازین سراب گذشتم

ز شیشه چون گذرد رنگ می به گرم عنانی؟
ز شیشه خانه مشرب به آن شتاب گذشتم

به زور جذبه توفیق و پایمردی همت
چو برق و باد ز رطل گران رکاب گذشتم

شراب، خون روان و کباب، خون فسرده است
هم از کباب بریدم، هم از شراب گذشتم

عجب که پیرخرابات نگذرد ز گناهم
که من ز باده گلرنگ در شباب گذشتم

امید هست که در حشر زرد روی نگردم
چو من به موسم گل صائب از شراب گذشتم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.