هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناپایداری دنیا و امیدهای واهی سخن می‌گوید. او به دست و پاهای خود امید بسته، اما می‌داند که اینها نیز ناپایدارند. با این حال، به رسیدن به خورشید (هدف یا آرزو) امیدوار است و می‌خواهد بدون افتادن به منزل برسد. او همچنین به سخن دلنشین و تأثیرگذار خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و ناپایداری دنیا ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۵۷

ترم چون حباب از هوایی که دارم
که می ریزد از هم بنایی که دارم

امیدم به دست و پایی است، ورنه
چه کار آید از دست و پایی که دارم

به خورشید خواهد چو صبحم رساندن
دل ساده از مدعایی که دارم

نمانم به جا هیچ افتاده ای را
به منزل برم نقش پایی که دارم

بود استخوان روزیم گر جهان را
به دولت رساند همایی که دارم

سپندست کز جا جهد جا نماید
درین انجمن آشنایی که دارم

سخن می شود دلنشین زود صائب
اگر دل دهد دلربایی که دارم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.