هوش مصنوعی:
شاعر از مشکلات پیری مانند سنگینی گوش و بسته شدن راه سخن میگوید و از بیفایده بودن حرفهای پوچ اطرافیان شکایت دارد. او تأکید میکند که سکوت بهتر از سخنان بیثمر است و میتوان با حسن خلق دلها را تسخیر کرد. همچنین هشدار میدهد که دشمنان داخلی خطرناکتر از دشمنان خارجی هستند و در نهایت، تنها خداوند میتواند مشکلات را حل کند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی موجود در متن برای درک و تجربه نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین استفاده از استعارهها و کنایههای ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
غزل شمارهٔ ۵۹۸۷
شد ز پیری ها مرا گوش گران مهر دهن
چون زبان آور شوم چون بسته شد راه سخن؟
مغز من از پوچ گویان خانه زنبور بود
گوش سنگین شد حصار آهنین از بهر من
می کند بی پرده عیبش را به آواز بلند
هر که در گوش گران آهسته می گوید سخن
از چه از گفتار خود را نیک یا بد می کنی؟
چون به خاموشی ز نیکان می تواند شد بی سخن
گر ز بی سرمایگی دستت ز سیم و زر تهی است
می توان تسخیر دلها کرد با خلق حسن
می توان پرهیز کرد از دشمنان خارجی
وای بر آن کس که گرگ او بود در پیرهن
از طبیبان چاره گوش گران صائب مجو
کیست این در را گشاید جز خدای ذوالمنن؟
چون زبان آور شوم چون بسته شد راه سخن؟
مغز من از پوچ گویان خانه زنبور بود
گوش سنگین شد حصار آهنین از بهر من
می کند بی پرده عیبش را به آواز بلند
هر که در گوش گران آهسته می گوید سخن
از چه از گفتار خود را نیک یا بد می کنی؟
چون به خاموشی ز نیکان می تواند شد بی سخن
گر ز بی سرمایگی دستت ز سیم و زر تهی است
می توان تسخیر دلها کرد با خلق حسن
می توان پرهیز کرد از دشمنان خارجی
وای بر آن کس که گرگ او بود در پیرهن
از طبیبان چاره گوش گران صائب مجو
کیست این در را گشاید جز خدای ذوالمنن؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.