هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق و حیرت ناشی از آن می‌پردازد. شاعر از ناتوانی در شناخت خود با وجود هزاران آیینه (نماد خودشناسی) سخن می‌گوید و به ارتباط عمیق با طبیعت و جهان اشاره دارد. همچنین، مفاهیمی مانند رهایی از تعلقات دنیوی، شور عشق و فداکاری در راه آن را بیان می‌کند. در نهایت، متن با تأکید بر اهمیت عاشقی و پرداختن جان و دل به آن پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۸۹

شمه ای از حیرت عشق است دل پرداختن
با هزار آیینه در کف خویش را نشناختن

غنچه از من یاد دارد در حریم بوستان
از همه روی زمین با گوشه دل ساختن

گر مجرد سیرتی، چون دار می باید ترا
خانه را از غیر اسباب فنا پرداختن

سایه اول بر سر شوریده ما می کند
هر سبکدستی که می آید به چوگان باختن

ماه تابان کیست تا از من تواند تاب برد؟
پیش هر ناشسته رویی رنگ نتوان باختن

رو به هر جانب که آرد در حصار آهن است
هر که را باشد سلاحی چون سپر انداختن

شوق چون پا در رکاب بی قراری آورد
می توان با مرکب چوبین بر آتش تاختن

این جواب آن غزل صائب که ملا گفته است
عاشقی دانی چه باشد، جان و دل پرداختن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.