۲۱۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۰۴۱

شوق ما بال و پر جسم گران خواهد شدن
دار بر منصور ما تخت روان خواهد شدن

عشق دارد سختیی اما گوارا می شود
بیستون بر کوهکن رطل گران خواهد شدن

هست اگر هر گریه ای را خنده ای در چاشنی
ریشه غم در دل ما زعفران خواهد شدن

از هواداران مشو غافل که وقت برگریز
طوق قمری سرو را خط امان خواهد شدن

چون زلیخا هر که در عشق جوانان پیر شد
از ورق گردانی دوران جوان خواهد شدن

گر به این عنوان شود اوضاع دنیا ناگوار
خضر بیزار از حیات جاودان خواهد شدن

رشته سر در گم ما را نخواهد یافتن
سوزن عیسی اگر بر آسمان خواهد شدن

زین شکست و بست کز گردون مرا در طالع است
استخوانم مغز و مغزم استخوان خواهد شدن

صائب آن آیینه رو خواهد به فکر ما فتاد
طوطی خاموش ما شکرفشان خواهد شدن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.