هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان احساسات و افکار خود درباره رهایی از قید و بندهای دنیوی، گذر عمر و تغییرات زندگی می‌پردازد. او از آرزوی رهایی از تن، تبدیل شدن به چیزی بی‌گره مانند آب، و تغییر وضعیت خود در بهار صحبت می‌کند. همچنین، شاعر به ناامیدی از دنیا، نیرنگ‌های آن و تمایل به رهایی از این ماتم‌سرا اشاره دارد. در نهایت، او از حسرت‌ها و امیدهای از دست رفته می‌گوید و آرزو می‌کند که از پیری‌ها رها شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی، گذر زمان و مرگ ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۶۰۵۱

عمر اگر باشد ز قید تن رها خواهم شدن
بی گره چون موجه آب بقا خواهم شدن

بینوا سازد مرا گر چند روزی برگریز
در بهاران صاحب برگ و نوا خواهم شدن

می کند بر مدعای من فلک ها سیر و دور
گر چنین بی مطلب و بی مدعا خواهم شدن

چون لباس غنچه دارد چرخ مینایی خطر
گر به قدر آنچه گشتم غنچه، وا خواهم شدن

هوشمند و میکش و دیوانه و عاقل شدم
تا ز نیرنگ جهان دیگر چها خواهم شدن

غافل از مرکز نگردد گردش پرگار من
ساکن آن آستانم هر کجا خواهم شدن

از بصیرت نیست مردم را نیاوردن به چشم
من که در اندک زمانی توتیا خواهم شدن

برندارد خاکساری دست از دامن مرا
بر زمین گر نقش بندم، نقش پا خواهم شدن

گر چنین فکر تو از خود می برد بیرون مرا
حلقه بیرون این ماتم سرا خواهم شدن

داشتم چون سرو از آزادگی امیدها
من چه دانستم چنین سر در هوا خواهم شدن

گشت خط آشنارو پرده بیگانگی
با تو حیرانم دگر کی آشنا خواهم شدن

منزل اول گرانباری به خاکم می کند
گر به این سامان حسرت زو جدا خواهم شدن

زود خواهم کرد صائب حلقه نام خویش را
گر به این عنوان ز پیری ها دو تا خواهم شدن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.