هوش مصنوعی: این متن بیانگر غم و اندوه ناشی از دوری از وطن و یادآوری خاطرات آن است. شاعر از رنج غربت و بی‌عدالتی‌های وطن می‌نالد و آرزو می‌کند که بتواند با یاد وطن آرامش یابد. او از دردهای غربت و بی‌تابی برای بازگشت به وطن سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بی‌عدالتی و رنج غربت نیاز به بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۶۰۶۴

گرد غم فرش است دایم در غم آباد وطن
در غریبی نیست مکروهی به جز یاد وطن

ای بسا نعمت که یادش به ز ادراکش بود
از وطن می ساختم ای کاش با یاد وطن

مرهمش خاکستر شام غریبان است و بس
هر که را بر دل بود زخمی ز بیداد وطن

از دل و جان بنده غربت نگردد، چون کند؟
آنچه یوسف دید از اخوان در غم آباد وطن

من که در غربت چو لعل از سیم دارم خانه ها
سنگ بر دل تا به کی بندم ز بیداد وطن؟

گر غبار دل نمی گردید سد راه اشک
می رسانیدم به آب از گریه بنیاد وطن

این زمان صائب دل از یاد غریبی خوش کنم
من که دل خوش کردمی پیوسته از یاد وطن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.