هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که به موضوعاتی مانند عشق الهی، توبه، غفلت از دنیا، و اهمیت خودآگاهی میپردازد. شاعر از خواننده میخواهد که به جای غرور و غفلت، به استغفار و تفکر در هستی بپردازد و از فرصتهای زندگی بهره ببرد.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی این شعر برای درک و تجربه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۶۰۶۷
با کمند زلف تسخیر دل افگار کن
این کهن اوراق را شیرازه از زنار کن
نیست جرمی در جهان بالاتر از هستی تو
تا نفس در سینه داری صرف استغفار کن
بر لب بام آ، به زردی چون نهد رو آفتاب
وقت رفتن شربتی در کار این بیمار کن
در خراب آباد عالم آشنارویی نماند
روی چون آیینه خورشید در دیوار کن
دزد آتشدست غفلت در کمین فرصت است
شمع بالین خود از چشم و دل بیدار کن
هیچ کس را نیست در روی زمین درد سخن
نامه خود را به کار رخنه دیوار کن
نیستی صائب حریف منت ابر بهار
کشت خود را سبز از مژگان گوهربار کن
این کهن اوراق را شیرازه از زنار کن
نیست جرمی در جهان بالاتر از هستی تو
تا نفس در سینه داری صرف استغفار کن
بر لب بام آ، به زردی چون نهد رو آفتاب
وقت رفتن شربتی در کار این بیمار کن
در خراب آباد عالم آشنارویی نماند
روی چون آیینه خورشید در دیوار کن
دزد آتشدست غفلت در کمین فرصت است
شمع بالین خود از چشم و دل بیدار کن
هیچ کس را نیست در روی زمین درد سخن
نامه خود را به کار رخنه دیوار کن
نیستی صائب حریف منت ابر بهار
کشت خود را سبز از مژگان گوهربار کن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.