هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیههای اخلاقی و عرفانی میپردازد. شاعر از مخاطب میخواهد که از غم روزی و اندوه دنیوی بپرهیزد، رازهای خود را فاش نکند، در سخاوت و بخشش زیادهروی ننماید، و از تلاش برای شهرت و نام دوری کند. همچنین تأکید دارد که نباید نعمتهای الهی را نادیده گرفت و به جایگاه خود در این دنیا قانع بود. شاعر مخاطب را به پاکدلی، حفظ آبرو، و رضایت به قضای الهی دعوت میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی موجود در این شعر برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و اشارات تاریخی (مانند حاتم طایی و جام جم) نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آگاهی ادبی دارد که معمولاً در سنین پایینتر وجود ندارد.
غزل شمارهٔ ۶۰۸۵
دل غمین ز اندیشه روزی درین عالم مکن
بهر گندم پشت بر فردوس چون آدم مکن
ریزش خود را ز چشم مردمان پوشیده دار
در سخاوت خویش را افسانه چون حاتم مکن
گر نمی خواهی شود روشن به مردم حال تو
راز خود را اخگر پیراهن محرم مکن
عالم بالاست جای این نهال بارور
ریشه خود در زمین عاریت محکم مکن
نسیه کردن نعمت آماده را از عقل نیست
التفات از کاسه زانو به جام جم مکن
عالم روشن به چشمت زود می سازد سیاه
پشت خود خم در تلاش نام چون خاتم مکن
رو میاور در طواف کعبه با آلودگی
گرد عصیان را غبار خاطر زمزم مکن
لب ببند از حرف نیک و بد درین عبرت سرا
خاطر آسوده خود شاهراه غم مکن
چشم اگر داری که با خورشید همزانو شوی
گر ز گل بستر کنندت، خواب چون شبنم مکن
پیش هر ناشسته رویی آبروی خود مریز
در زمین شور، ابر خویش را بی نم مکن
خون ما را نیست جز اشک پشیمانی ثمر
جوهر شمشیر خود را حلقه ماتم مکن
هر چه صائب می دهد قسمت، به آن خرسند باش
خاطر خود را غمین از فکر بیش و کم مکن
بهر گندم پشت بر فردوس چون آدم مکن
ریزش خود را ز چشم مردمان پوشیده دار
در سخاوت خویش را افسانه چون حاتم مکن
گر نمی خواهی شود روشن به مردم حال تو
راز خود را اخگر پیراهن محرم مکن
عالم بالاست جای این نهال بارور
ریشه خود در زمین عاریت محکم مکن
نسیه کردن نعمت آماده را از عقل نیست
التفات از کاسه زانو به جام جم مکن
عالم روشن به چشمت زود می سازد سیاه
پشت خود خم در تلاش نام چون خاتم مکن
رو میاور در طواف کعبه با آلودگی
گرد عصیان را غبار خاطر زمزم مکن
لب ببند از حرف نیک و بد درین عبرت سرا
خاطر آسوده خود شاهراه غم مکن
چشم اگر داری که با خورشید همزانو شوی
گر ز گل بستر کنندت، خواب چون شبنم مکن
پیش هر ناشسته رویی آبروی خود مریز
در زمین شور، ابر خویش را بی نم مکن
خون ما را نیست جز اشک پشیمانی ثمر
جوهر شمشیر خود را حلقه ماتم مکن
هر چه صائب می دهد قسمت، به آن خرسند باش
خاطر خود را غمین از فکر بیش و کم مکن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.