هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به بیان احساسات شاعرانه درباره‌ی زندگی، عشق، رنج‌ها و مبارزات درونی می‌پردازد. شمع به عنوان نماد زندگی و روشنایی در مقابل تاریکی‌ها و سختی‌ها قرار می‌گیرد. پروانه‌ها و آتش نیز به عنوان عناصر نمادین برای بیان عشق و فداکاری استفاده شده‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۱۱۱

از هواداران شود دایم مکدر شمع من
از پر پروانه دارد تیغ بر سر شمع من

پرتو منت کند دلهای روشن را سیاه
می شود دست حمایت آستین بر شمع من

از مروت می کند روشن چراغ خصم را
گر به ظاهر می شود خامش ز صرصر شمع من

گردنی در زیر تیغ از موم دارد نرم تر
در نظر دارد همانا بزم دیگر شمع من

زندگی نتوان به کوشش یافت، ورنه عمرها
غوطه زد در بحر ظلمت چون سکندر شمع من

باشد از جوش هواداران می روشن مرا
دارد از بال و پر پروانه ساغر شمع من

در شبستانی که دارد صد سمندر هر شرار
شد ز بی پروانگی ها تیر بی پر شمع من

گوهر خود را ز چشم زخم می دارد نگاه
گر نسازد دامن فانوس را تر شمع من

از زبان آتشینم عالم دل زنده شد
صد چراغ کشته را شد افسر زر شمع من

دیده گوهرشناسی نیست، ورنه بزم را
تازه رو دارد ز اشک پاک گوهر شمع من

سرد مهری صائب از جا درنمی آرد مرا
در گذار باد می سوزد به لنگر شمع من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.