هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر غم و اندوه شاعر از فراق و دوری معشوق است. اشک‌های او مانند گهر و تسبیحی گسسته توصیف شده‌اند و چشم‌هایش به دلیل گریه‌های مداوم، پر از غبار و درد است. شاعر از بی‌قراری و بی‌خوابی می‌گوید و اینکه حتی خوابش نیز آشفته و پر از غم است. او از مقایسه‌های مختلف مانند دریا و طوفان برای بیان عمق اندوه خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۱۱۴

از گهر گرد یتیمی شست آب چشم من
توتیا شد خاک در عهد سحاب چشم من

جوهر بینایی من پرده سوز افتاده است
کی سفیدی می تواند شد نقاب چشم من؟

آنچنان کز خنده گردد غنچه گل بی گره
از دل بیدار باشد فتح باب چشم من

رشته اشکم بعینه سبحه بگسسته است
بس که می آید غبارآلود آب چشم من

موجه تردست را خشکی کند سوهان روح
آب بردارد گر از دریا سحاب چشم من

دیده من تا به خال دلفریب او فتاد
مردمک شد نقطه سهو کتاب چشم من

تشنه عرض گهر چون تنگ چشمان نیستم
گریه بی اشک باشد انتخاب چشم من

بس که می ریزم به تلخی اشک، هر مژگان من
می شود انگشت زنهاری ز آب چشم من

دیده بیدار انجم محو شد در خواب روز
همچنان در پرده غیب است خواب چشم من

چون تواند بحر با من لاف همچشمی زدن؟
می زند پهلو به گردون هر حباب چشم من

جای حیرت نیست گردد گر حصاری در تنور
در مقام لاف، طوفان از حجاب چشم من

نه ز ساقی ناز و نه از خم بزرگی می کشم
تا ز خون دل مهیا شد شراب چشم من

چون رگ سنگ است صائب در نظر مژگان مرا
بس که از غفلت گرانسنگ است خواب چشم من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.