هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احوال درونی و عاطفی خود سخن می‌گوید، از ناکامی‌ها، عشق و هنر می‌نویسد و از تلاش‌های بی‌ثمر و آرزوهای برآورده نشده شکایت می‌کند. او همچنین به تأثیر عشق و هنر در زندگی خود اشاره می‌کند و از موانعی می‌گوید که بر سر راهش قرار گرفته‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۱۱۳

بس که دارد گرد کلفت چهره احوال من
روی می مالد به خاک آیینه را تمثال من

بلبل من از حریم بیضه تا آمد برون
گل ز شبنم خیمه بیرون زد به استقبال من

نامرادی مطلب افتاده است در راه طلب
ورنه مطلب پاکشان می آید از دنبال من

دیده ام در بی پر و بالی گشاد خویش را
ناخن پرواز نگشاید گره از بال من

گر چه ساغر در خو مجلس به دور افکنده ام
کوه را از پا درآرد رطل مالامال من

هدیه ای اهل هنر را به ز عیب خویش نیست
عیبجو بیهوده افتاده است در دنبال من

یک سر مو بر تنم بی پیچ و تاب عشق نیست
می شود آیینه صاحب جوهر از تمثال من

می شدم صائب در اقلیم سخن صاحبقران
گر نمی شد صرف تسخیر بتان اقبال من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.