هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های عاطفی خود سخن می‌گوید. او از شب‌های پر از غم، اضطراب دل، و محنت‌های زندگی می‌نالد. تصاویری مانند موج جوهر از آیینه زانو، سنگ‌های پهلویش، و خار مژگان نشان‌دهنده رنج و سختی‌های اوست. همچنین، اشاره به تعویذ بر بازو و تیشه فولاد نشان‌دهنده تلاش برای مقابله با این مشکلات است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی نیاز به درک بالاتری از ادبیات دارد.

غزل شمارهٔ ۶۱۲۵

بس که شبها چین غم می چیند از ابروی من
موج جوهر می زند آیینه زانوی من

بی تو گر پهلو به روی بستر خارا نهم
اضطراب دل زند صد سنگ بر پهلوی من

پنجه دعوی بتابم تیشه فولاد را
بسته تا پیکان او تعویذ بر بازوی من

سهل باشد خار مژگان گر به چشمم سبز شد
شیشه می می کشد قد در کنار جوی من

بس که آمد پا به سنگ محنتم در روزگار
رفته رفته سنگ شد همکاسه زانوی من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.