هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که بر اهمیت بصیرت، بیداری معنوی، راستی، و رهایی از تعلقات دنیوی تأکید دارد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند «بی بصیرت چه گل از غیب تواند چیدن؟» و «مار تا راست نگردد نرود در سوراخ»، مخاطب را به خودشناسی و حرکت به سوی حقیقت دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و مناسب مخاطبان با سطح بلوغ فکری بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۶۲۷۲

بی بصیرت چه گل از غیب تواند چیدن؟
پای خوابیده چه در خواب تواند دیدن؟

می توان با نظر بسته جهان را دیدن
عینک دیدن خواب است نظر پوشیدن

مژه از خواب گران چون رگ سنگ است ترا
در ته سنگ چه مقدار توان بالیدن؟

پشت پا زن به دو عالم اگر از مردانی
کار اطفال بود پا به زمین مالیدن

رحم کن بر خود اگر رحم نداری به زمین
توتیا شد قلم پای تو از لغزیدن

مار تا راست نگردد نرود در سوراخ
راست شو تا بتوانی به لحد گنجیدن

خویش را جمع کن از پرده دران ایمن شو
که گل از خار توان چید به دامن چیدن

اوج دولت نه مقامی است که غافل باشند
بر لب بام خطر جهل بود خوابیدن

عمر جاوید به روشن گهران می بخشد
همچو خورشید به دیوار زبان مالیدن

اگر از تیغ شهادت دهنی تر سازی
می توان پشت سر خضر و مسیحا دیدن

کم ازان است ثوابم که به میزان آید
بیش ازان است گناهم که توان سنجیدن

ناله خوب است که بی خواست ز دل برخیزد
چون جرس چند به تحریک زبان نالیدن؟

چند از گردش ناساز فلک، تاب خوری؟
رشته عمر تو کوتاه شد از پیچیدن

گل رعنا عبث از باد خزان می نالد
نه گناهی است دورویی که توان بخشیدن

سالکان را خبر از حالت مجذوبان نیست
این نه وردی است که ناخوانده توان فهمیدن

می شوی محرم آن دلبر یکتا صائب
گر توانی نظر از هر دو جهان پوشیدن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.