هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج عاشقانه و ناامیدی از عشق است. شاعر از بیخبری معشوق از دلهای آواره و جفاکاری یار شکایت میکند و از گریههای بیپایان خود میگوید. همچنین، اشارهای به فانی بودن دنیا و تأثیر عشق بر روح و روان دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و جفاکاری نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.
غزل شمارهٔ ۶۲۸۴
می کند آن که علاج دل بیچاره من
کاش می داشت خبر از دل آواره من
از تماشای دو عالم نشود سیر نگاه
هر که گردید بدآموز به نظاره من
بس که سیراب شد از گریه من، می آید
کار سنگ یده از مهره گهواره من
باده آتش، پر پروانه بود پرده شرم
این سخن را بچشانید به میخواره من
صائب از اهل وفا پاک شد آفاق و هنوز
از جفا سیر نشد یار جفاکاره من
کاش می داشت خبر از دل آواره من
از تماشای دو عالم نشود سیر نگاه
هر که گردید بدآموز به نظاره من
بس که سیراب شد از گریه من، می آید
کار سنگ یده از مهره گهواره من
باده آتش، پر پروانه بود پرده شرم
این سخن را بچشانید به میخواره من
صائب از اهل وفا پاک شد آفاق و هنوز
از جفا سیر نشد یار جفاکاره من
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.