هوش مصنوعی: این شعر از دیوانه‌ای سخن می‌گوید که دلش از غم دنیا خالی است و عشق به زیبایی‌ها و مستی او را از دنیای مادی دور کرده است. شاعر از عشق، می‌نوشی، و دیوانگی می‌گوید و به مفاهیمی مانند عشق، مستی، و رهایی از قید و بندهای دنیوی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۲۸۸

غم دنیا نبود در دل دیوانه من
دیو را راه نباشد به پریخانه من

من و سیری ز عقیق لب خوبان، هیهات
خشکتر می شود از می لب پیمانه من

بر سیه خانه لیلی نزد برق اینجا
به چه امید کند نشو و نما دانه من

می کند سیل فرامش سفر دریا را
دلنشین است ز بس گوشه ویرانه من

از گهر حوصله بحر نمی گردد تنگ
سنگ طفلان چه کند با دل دیوانه من؟

کی شود جامه فانوس حجاب من و شمع؟
پرده شرم نشد مانع پروانه من

از فروغش جگر ابر گریبان زد چاک
با صدف تا چه کند گوهر یکدانه من

خم می را که زمین گیر گرانجانی هاست
آسمان سیر کند نعره مستانه من

عاقبت پیر خرابات ز بی پروایی
ریخت پیش بط می سبحه صد دانه من

نیست ممکن که نبازد دل و دین را صائب
هر که آید به تماشای صنمخانه من
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.