هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات شاعر در مورد عشق، مستی و رازهای زندگی است. او از عشق و مستی به عنوان عوامل سردرگمی و شوریدگی یاد می‌کند و به مفاهیمی مانند ناپایداری زندگی، رازهای عشق و دردهای روحی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند یوسف و لیلی، برق و شهباز، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، درک کامل این متن را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار می‌سازد. این شعر بیشتر مناسب افرادی است که با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم عرفانی آشنایی نسبی دارند.

غزل شمارهٔ ۶۲۹۰

من که بیخود شدم از می، چه کند ساز به من؟
در چنین وقت کجا می رسد آواز به من؟

بود بر طاق عدم حقه فیروزه چرخ
عشق آن روز که واکرد سر راز به من

تا ره ناقه لیلی به بیابان افتاد
هر سر خار جداگانه کند ناز به من

هست در بی خبری مصلحت چند مرا
ورنه از رفتن دل می رسد آواز به من

یوسف آن نیست که گردد به خریدار گران
من نه آنم که مرا عشق دهد باز به من

شهپر برق ز همراهی من سوخته است
کیست امروز کند دعوی پرواز به من؟

چه خیال است که در باده کند کوتاهی؟
داد آن کس که دل میکده پرداز به من

صید من گر چه ضعیف است، ولی از دهشت
غنچه گردد چو رسد چنگل شهباز به من

شرم عشق است مرا مانع جرأت صائب
ورنه دلدار محال است کند ناز به من
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.