هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعاتی مانند دوری از غرور، حسرت دنیوی، عشق و امید، و دوری از مردم دنیاپرست میپردازد. شاعر از صراحی (ظرف شراب) به عنوان نمادی از دوری از مستی غرور یاد میکند و به عواقب نخوت و حرص اشاره دارد. همچنین، به عشق و امید به عنوان نیرویی مثبت نگاه میکند و از ضرورت دوری از افراد دنیاپرست سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که درک آن به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند مستی و دنیاپرستی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۶۳۰۴
به شکر این که نه ای، ای صراحی از دوران
به پای خم برسان سجده ای ز مخموران
ز لاف دیده وری بی بصر به چاه افتد
فزاید از ره نارفته کوری کوران
ز مال، تلخی حسرت بود نصیب حریص
ز نوش خویش بود نیش رزق زنبوران
همین بس آفت نخوت که در زمان حیات
ز سرکشی علف دوزخند مغروران
به روزگار خط امیدهاست عاشق را
که وقت شام بود صبح عید مزدوران
خط تو در دل من حشر آرزوها کرد
که در بهار برآیند از زمین موران
حجاب نیست ز ارباب عقل مجنون را
نمی کشند خجالت ز بی بصر عوران
دلم ز ناخن دخل حسود می لرزد
چنان که از نگه خیره روی مستوران
ز قرب مردم دنیا کناره کن صائب
که دل سیاه کند صحبت خدادوران
به پای خم برسان سجده ای ز مخموران
ز لاف دیده وری بی بصر به چاه افتد
فزاید از ره نارفته کوری کوران
ز مال، تلخی حسرت بود نصیب حریص
ز نوش خویش بود نیش رزق زنبوران
همین بس آفت نخوت که در زمان حیات
ز سرکشی علف دوزخند مغروران
به روزگار خط امیدهاست عاشق را
که وقت شام بود صبح عید مزدوران
خط تو در دل من حشر آرزوها کرد
که در بهار برآیند از زمین موران
حجاب نیست ز ارباب عقل مجنون را
نمی کشند خجالت ز بی بصر عوران
دلم ز ناخن دخل حسود می لرزد
چنان که از نگه خیره روی مستوران
ز قرب مردم دنیا کناره کن صائب
که دل سیاه کند صحبت خدادوران
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.