هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند گذر از خود، رسیدن به کمال، عشق و معنویت، و تغییر و تحول درونی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند بوی گل، شبنم، آفتاب و چوگان، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان می‌کند. او تأکید می‌کند که با ترک خویشتن و رسیدن به صدق و راستی می‌توان به مقصود نهایی رسید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. درک این شعر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی نسبی با ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۳۶۷

بوی گل و نسیم صبا می توان شدن
گر بگذری ز خویش چها می توان شدن

شبنم به آفتاب رسید از فتادگی
بنگر که از کجا به کجا می توان شدن

از آسمان به تربیت دل گذشت آه
گر درد هست، زود رسا می توان شدن

از روی صدق اگر ره مقصود سرکنی
گام نخست، راهنما می توان شدن

چوگان مشو که از تو خورد زخم بر دلی
تا همچو گوی، بی سر و پا می توان شدن

چون نور آفتاب سبکروح اگر شوی
بی چوب منع در همه جا می توان شدن

گر هست در بساط تو مغز سعادتی
قانع به استخوان پر هما می توان شدن

در دوزخی ز خوی بد خویش، غافلی
کز خلق خوش بهشت خدا می توان شدن

زنهار تا گره نشوی بر جبین خاک
در فرصتی که عقده گشا می توان شدن

دوری ز دوستان سبکروح مشکل است
ورنه ز هر چه هست جدا می توان شدن

اوقات خود به فکر عصا پوچ می کنی
در وادیی که رو به قفا می توان شدن

صائب در بهشت گرفتم گشاده شد
از آستان عشق کجا می توان شدن؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.