۲۱۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۳۷۳

ساقی دمید صبح قدح پر شراب کن
از روی گرم خود بط می را کباب کن

زان پیشتر که یاسمن صبح بشکفد
خود را به یک پیاله گل آفتاب کن

چون غنچه تا به چند توان پوست خنده زد؟
از یک پیاله همچو گلم بی حجاب کن

آواز می مباد به گوش عسس خورد
وقت خروس خوان بط می پر شراب کن

چون برق، فیض صبح عنان ریز می رود
ساقی تو هم به گرمی صحبت شتاب کن

از روی آفتاب قدح چشمی آب ده
چندین هزار خانه تقوی خراب کن

آیینه شکسته زمین را فرو گرفت
آن روی آتشین، نفسی بی نقاب کن

شمشیر آبدار چو موج از میان بکش
روی محیط صاف ز نقش حباب کن

ای آن که می دوی به سر زلف چون نسیم
اول دهان زخم پر از مشک ناب کن

بر روی فرد باطل کثرت قلم بکش
مشق تجرد از نقط انتخاب کن

صائب بگیر رطل گرانی سبک ز من
عقل سبک عنان را پا در رکاب کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.