هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از ناامیدی و ناکامی‌های خود می‌گوید و بیان می‌کند که تلاش‌هایش بی‌ثمر بوده است. او از نادیده گرفته شدن توسط دیگران و جهان اطراف شکایت دارد، اما در عین حال به قدرت و عزم راسخ خود اشاره می‌کند. شاعر همچنین هشدار می‌دهد که نباید از دشمنان و مشکلات غافل شد. در نهایت، او تأکید می‌کند که پیامش ارزشمند است، حتی اگر دیگران آن را درک نکنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و اشاره به مفاهیمی مانند ناامیدی و مبارزه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۳۹۰

یک دل نشد گشاده ز گفت و شنید من
با هیچ قفل راست نیامد کلید من

در سنگ از شرار و شرر می دهم خبر
افلاک یک ستاره ندارد به دید من

با تیغ پاک کرده ام اینجا حساب خود
از خاک، روی شسته برآید شهید من

مردان هزار فوج ز همت شکسته اند
غافل مباش از سپه ناپدید من

ابر سیاه، پرده سیلاب فتنه است
ایمن مشو ز آفت چشم سفید من

این آن غزل که گفت مسیحای زنده دل
کاین خلق نیست در خور گفت و شنید من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.