هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره دردها، رنج‌ها و امیدهایش است. او از دل اشکبار، گوهر دریا، یتیمان، غبار دل، خمار، سرو، بهار و عنبر سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی و استعاره‌های زیبا، حالات روحی خود را به تصویر می‌کشد و از بی‌قراری دل، آرامش در طبیعت و امید به آینده می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۳۹۱

همچشم آبله است دل اشکبار من
در پرده دل است گره نوبهار من

کشتی در آب گوهر من کار می کند
دریا ترست از گهر آبدار من

از پاک گوهری چو صدف در دل محیط
گهواره ای است بهر یتیمان کنار من

از ضعف نیست خاستنش چون خط غبار
بر صفحه دلی که نشیند غبار من

دارد نشاط روی زمین در کنار بحر
از گرد بی کسی گهر شاهوار من

چون حرف دور ازان لب میگون فتاده ام
میخانه ها کم است برای خمار من

چون گردباد، بال و پر سیر من شود
خاری که سربرآورد از رهگذار من

از سایه تخم سوخته را سبز می کند
سروی که قد کشد به لب جویبار من

در راه ابر نیست مرا چشم انتظار
چون عنبرست از نفس خود بهار من

آسوده از خرابی سیلاب فتنه ام
همواری من است چو صحرا حصار من

هر وادیی که آید ازو بوی خون، بود
از وحشت کناره طلب لاله زار من

بر صفحه زمین اثر از کوه غم نماند
تا آرمیده گشت دل بی قرار من

خورشید چون هلال شود پای در رکاب
چون پای در رکاب کند شهسوار من

دل می خورد ز قحط خریدار، عمرهاست
در سینه صدف گهر شاهوار من

صائب مرا نظر به خزان و بهار نیست
بر یک قرار جوش زند چشمه سار من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.