هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر پرآوازهٔ سبک هندی، بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ تنهایی، یتیمی و رنج‌های زندگی است. او با استفاده از تصاویر شاعرانه‌ای مانند خار، گوهر، ابر و دریا، دردهای درونی خود را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که چگونه رنج‌ها و سختی‌ها می‌توانند به زیبایی و معنای عمیق‌تری در زندگی تبدیل شوند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی پیچیده و نمادهای شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۳۹۲

دایم به یک قرار بود مشت خار من
چون آشیان خوش است خزان و بهار من

گرد یتیمی گهر آفرینشم
بر هیچ دیده بار نباشد غبار من

از ابر، تخم سوخته افسرده تر شود
مرهم چه می کند جگر داغدار من

بر روی هم گذاشته ام دست چون صدف
گوهر شود یتیم ز جیب و کنار من

چون عقده های آبله از پاک گوهری
موقوف زخم خار بود نوبهار من

خوابم بود به دولت بیدار همعنان
بر راه کبک خنده زند کوهسار من

کشتی در آب گوهر من کار می کند
دریا ترست از گهر آبدار من

صائب مرا به باغ و بهار احتیاج نیست
باغ و بهار من بود از خارخار من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.