هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر دردها و رنج‌های عاشقانه و روحی شاعر است. او از داغ‌های عشق، ناامیدی، و تلاش برای یافتن آرامش سخن می‌گوید. تصاویری مانند تخم سوخته، داغ تازه، سیاهی دل، و سنگداغ جوی شیر، همگی نماد رنج و عشق ناکام هستند. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند امید، نومیدی، و جستجوی معنا در زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۳۹۵

چون تخم سوخته است ز سودا دماغ من
کز ابر نوبهار شود تازه داغ من

منت کند سیاه، دل روشن مرا
دست حمایت است نفس بر چراغ من

از خرقه داغهای مرا می توان شمرد
دیوار نیست مانع گلگشت باغ من

مجنون من ز وصل لباسی است بی نیاز
ورنه سیاه خیمه لیلی است داغ من

نومید چون ز توبه سنگین خود شوم؟
کز سنگ همچو لاله برآید ایاغ من

از بوستان به برگ خزان دیده ای خوشم
تر می شود به نامه خشکی دماغ من

زنگ از دلم به باده گلگون نمی رود
دایم چو لاله زیر سیاهی است داغ من

شیرین لبان به رخصت من آب می خورند
میراب جوی شیر بود سنگداغ من

گر آب زندگی عوض می به من دهند
چون لاله خون مرده شود در ایاغ من

از خویش رفته را نتوان نقش پای یافت
سرگشته آن کسی که بود در سراغ من

صائب گذشته ام ز سر خویش عمرهاست
بر خود ز باد صبح نلرزد چراغ من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.