هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف حالات و ویژگی‌های مستان و مستی می‌پردازد. در آن از مفاهیمی مانند صافی دل، بی‌خبری از دنیا، ارزش گوهر مستان، و تأثیر شراب بر جمعیت و حالات انسان سخن گفته می‌شود. همچنین، اشاره‌هایی به عقل، زهد، و مسائل فلسفی وجود دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های مکرر به مستی و شراب ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۴۱۵

با درد بود صاف دل ساغر مستان
نخوت نفروشد به خزف گوهر مستان

پروای کله گوشه خورشید ندارد
از ابر خورد آب، دماغ تر مستان

عقل است که در پرده ناموس حصاری است
پوشیده و پنهان نبود جوهر مستان

خواهی که ترا عقل عسس بند نسازد
مگذار بورن پای خود از کشور مستان

کفاره همصحبتی زهد فروشان
آن است که هشیار نشینی بر مستان

روزی که ز خم جام هلالی به در آید
طالع شود از برج شرف اختر مستان

تا هیچ کس از قافله در راه نماند
شرط است که مستانه رود رهبر مستان

از باطن صاف می گلرنگ حذر کن
بر سنگ به بازیچه مزن گوهر مستان

شیرازه جمعیت ما موج شراب است
بی باده شود زیر و زبر دفتر مستان

گر افسر شاهان بود از لعل گرانسنگ
از باده گلرنگ بود افسر مستان

صائب صفت گوهر مستان چه ضرورست؟
از سینه دریاست عیان گوهر مستان
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.