۲۳۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۴۴۶

من که در فردوس افتادم به نقد از یاد او
بی نیازم از تمنای بهشت آباد او

از سر کون و مکان آزاد برخیزد چو سرو
بر سر هر کس که افتد سایه شمشاد او

رتبه بیداد او بالاترست از التفات
وای بر آن کس که دارد شکوه از بیداد او

آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
چاک شد چون دانه گندم دل اولاد او

می تواند داد صائب آسمان را خاکمال
هر که را بر کوه باشد پشت از امداد او
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.