هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های ظریف، به توصیف معشوق و تأثیر عمیق او بر شاعر می‌پردازد. شاعر از چهره‌ی رنگین معشوق، لب شیرین او، و تأثیرات عاطفی حضور او سخن می‌گوید. همچنین، از مفاهیمی مانند امید، شهرت، و تحسین در ارتباط با معشوق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استعاره‌های ادبی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌باشد. همچنین، ممکن است برخی از اصطلاحات و تشبیهات برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۴۷۰

می شود روشن چراغ از چهره رنگین تو
بیمی از کشتن ندارد شمع بر بالین تو

مور هیهات است بیرون آید از دریای شهد
سبزه خط چون برآمد از لب شیرین تو؟

جای سیلی نقش بندد بر عذار نازکت
دامن گل همچو شبنم گر شود بالین تو

بر فلک از هاله آغوش گردد جای تنگ
بدر گردد از سواری چون هلال زین تو

گر چه مسطر مانع از جولان نگردد خامه را
خشک می گردد نگاه از جبهه پرچین تو

عاجز از نشو و نما گشته است چون رگهای سنگ
سبزه امید ما از پله تمکین تو

مور از اقبال سلیمان می شود شیرین سخن
بال شهرت می دهد گفتار را تحسین تو

رتبه فکر ترا صائب عروج دیگرست
می کند تحسین خود هر کس کند تحسین تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.