هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و پراحساس، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق، دل‌باختگی و حالات روحی شاعر می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند دریا، طوفان و خورشید برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و به زیبایی‌های معشوق و تأثیر آن بر روح و روان خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۶۵۰۴

زمین از اشک پرشورم به طوفان می زند پهلو
ز آب گوهره ساحل به عمان می زند پهلو

ندارد کوتهی در دلربایی زلف ازان عارض
که مصرع چون بلند افتد به دیوان می زند پهلو

ز فکر کاکل او خاطر آشفته ای دارم
که هر مویم به صد خواب پریشان می زند پهلو

ز خون کشتگان پروا ندارد تیغ بی باکش
که موج شوخ بر دریای عمان می زند پهلو

غزال وحشی من چشم خواب آلوده ای دارد
که از شوخی رگ خوابش به مژگان می زند پهلو

تو از بی جوهری بر نیم جان خویش می لرزی
وگرنه تیغ او بر آب حیوان می زند پهلو

دل سرگشته عشاق چه باشد پیش چوگانش
خم زلفی که بر خورشید تابان می زند پهلو

نمی گیرد به ظاهر گر چه دست من سر زلفش
ز دل پهلو ندزدیدن به احسان می زند پهلو

مده دامان عشق از کف سر شهرت اگر داری
که داغ عشق بر خورشید تابان می زند پهلو

ز چشم بد خدا خاک قناعت را نگه دارد!
که خون آنجا به نعمت های الوان می زند پهلو

ز اقبال قناعت مور من زیر نگین دارد
کف خاکی که بر ملک سلیمان می زند پهلو

چه خواهد بود صائب نوشخند آن لب شیرین
که حرف تلخ او بر شکرستان می زند پهلو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.