هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از صائب تبریزی، بیانگر درد فراق و اشتیاق به معشوق است. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، از بی‌قراری، انتظار، شکستگی و امید به وصال سخن می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که در نبودش، نشانه‌های عشق را در طبیعت و جهان جستجو کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۵۲۳

ز من شکیب به قدر دل فگار بجو
به من دلی بنما بعد ازان قرار بجو

مرا به مرگ ز کوی تو پای رفتن نیست
غبار من به سر راه انتظار بجو

شکستگی طلبم، از میان اگر بروم
مرا به سلسله زلف آن نگار بجو

گهرفشانی ابر سیاه مشهورست
مراد در دل شب ای سیاه کار بجو

چو دور من بسر آید ز گردش دوران
مرا به حلقه آن چشم پرخمار بجو

دلی که داشتی ای جان شده است هر جایی
دل دگر ز برای تن فگار بجو

نکرده گریه تمنای بخت سبز مکن
بریز دانه خود در زمین، بهار بجو

به امتحان بکش از ریگ روغن بادام
دگر مروت ازین اهل روزگار بجو

چه ذره بی سرو پا شو درین جهان صائب
دگر به حضرت خورشید عشق بار بجو
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.