هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق و جذابیت معشوق می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند گل، سرو، و غزال برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و به مفاهیمی مانند درد عشق، جذابیت معشوق، و تأثیر نگاه او اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۵۲۸

روزی که پسته دید لب همچو قند او
شد خنده زهر در دهن نیم خند او

لیلی وشی که شورش سوادی من ازوست
یک حلقه است چشم غزال از کمند او

جان می دهد به نرگس بیمار خلق را
عیسی دمی که من شده ام دردمند او

از لطف همچو اشک شود آب پیکرش
از پرده های چشم بود گر پرند او

آید به رنگ سبزه خوابیده در نظر
عمر خضر به سایه سروبلند او

یوسف ز بند عشق عزیز زمانه شد
دل بد مکن که بنده نوازست بند او

از چشم تر به آب رسانند عاشقان
بر هر زمین که پای گذارد سمند او

خون همچو نافه در جگرش مشک می شود
پیچد به هر غزال که مشکین کمند او

آن آتشین عذار به گلزار چون رود
گلها کنند خرده خود را سپند او

هر چند صید لاغر من نیست کشتنی
نومید نیستم ز نگاه کشند او

صائب شده است خانه زنبور سینه ام
از دستبازی مژه های بلند او
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.