هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تلاش‌های بی‌فایده خود در زندگی می‌گوید. او احساس می‌کند که تمام تلاش‌هایش مانند کاشتن تخم در زمین شور یا ساختن عمارت از آب و گل بی‌ثمر بوده است. او از ناله‌های بیهوده، از دست دادن فرصت‌ها، و تلاش برای رسیدن به آرزوهای دور سخن می‌گوید و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که همه‌چیز بیهوده بوده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن شعر حاوی ناامیدی و اندوه است که نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارد.

غزل شمارهٔ ۶۵۷۰

عمر خود صرف نصیحت ساختم بی فایده
در زمین شور تخم انداختم بی فایده

چون جرس از ناله بیهوده در این کاروان
خویشتن را از زبان انداختم بی فایده

بود وصل کعبه مقصود در بی توشگی
من به فکر زاد، موسم باختم بی فایده

بود در بی خانمانی عشرت روی زمین
من ز آب و گل عمارت ساختم بی فایده

هیچ نقشی بر مراد چشم من صورت نبست
سالها آیینه را پرداختم بی فایده

از سبک مغزی درین دریای بی ساحل چو موج
لنگر تمکین خود را باختم بی فایده

در خطرگاهی که دامن بر کمر بسته است کوه
من ز غفلت رخت خواب انداختم بی فایده

بود بیرون از جهت آن کعبه حاجت روا
من به هر جانب ز غفلت تاختم بی فایده

با وجود بی بری، در حلقه آزادگان
گردن دعوی چو سرو افراختم بی فایده

چون دو لب تیغ دودم صائب ز بستن می شود
من چرا تیغ زبان را آختم بی فایده؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.