هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عناصر طبیعت مانند گل، آب، آفتاب و طوفان برای بیان احساسات عمیق و درد عشق استفاده می‌کند. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، درد، فراق، و جستجوی معنا سخن می‌گوید و با تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مورد استفاده نیاز به درک ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۶۶۰۷

عرق به برگ گلت می دود شتاب زده
نگاه گرم که این نقش را بر آب زده؟

چه خانه ها که رساند به آب، طوفانش
رخی که از نگه گرم شد گلاب زده

ز خنده اش جگر آفتاب می سوزد
مرا لبی که نمک بر دل کباب زده

مگر حجاب شود پرده تو، ورنه نقاب
ز عارض تو کتانی است ماهتاب زده

نظر به آن خط مشکین که می تواند کرد؟
که زهر بر دم شمشیر آفتاب زده

ز داغ من جگر سنگ آب گردیده
ز درد من کمر کوه پیچ و تاب زده

نشاط روی زمین فرش آستان کسی است
که پشت پای بر این عالم خراب زده

گشاده روی به دیوان آفتاب رود
چو صبح هر که نفس از ره حساب زده

فغان که شبنم مغرور ما نمی داند
که خیمه در گذر نور آفتاب زده

بیاض گردن او را ز نقطه ریزی خال
توان شناخت که گشته است انتخاب زده

کجاست فرصت دل برگرفتن از عالم؟
چنین که می روم از خویشتن شتاب زده

تو فکر خویش کن ای شیخ، کار من سهل است
مرا شراب و ترا باطن شراب زده

مباد سایه بلبل کم از چمن، کامسال
نهشت برگ گلی گردد آفتاب زده

زبان دعوی خورشید را تواند بست
ز عقده ای که بر آن گوشه نقاب زده

تلاش وصل بتان با حیا مکن صائب
که هست از دل خود روزی حجاب زده
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.