هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج شاعر از عشق و زندگی است. او از سوختن جان و تشنگی روح خود می‌گوید و با تصاویری مانند لاله، خاکستر، و آه، احساسات عمیق خود را به تصویر می‌کشد. شاعر به رغم رنج‌ها، به سادگی و قناعت روی می‌آورد و از نعمت‌های زندگی چشم‌پوشی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۶۱۴

در جسم خاکسار مرا جان سوخته
باشد سفال تشنه و ریحان سوخته

چون لاله گرچه چشم و چراغم بهار را
تر می کنم به خون جگر نان سوخته

تخمی که سوخت سبز نگردد ز نوبهار
از می چگونه تازه شود جان سوخته؟

خیزد نفس ز سینه گرمم به رنگ آه
خاکسترست گرد بیابان سوخته

از مرگ فارغند حریفان پاکباز
آتش چه می کند به نیستان سوخته؟

از خاک پای سوختگان است سرمه ام
بینایی شرر بود از جان سوخته

چون داغ لاله است زمین گیر آه من
از دل به لب نمی رسد افغان سوخته

جان تازه شد ز سینه بی آرزو مرا
گلزار رهروست بیابان سوخته

صائب ز خوان نعمت الوان نوبهار
قانع شدم چو لاله به یک نان سوخته
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.