هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از درد فراق، عشق ناکام، و رنج‌های روحی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند قفس، مرغ شکسته، و شهباز چشم‌بسته، احساس اسارت و اندوه را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به صبر، رضا، و تسلیم در برابر تقدیر دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی استعاره‌ها و اصطلاحات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۶۳۹

دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته
کنج قفس بهشت است، بر مرغ پرشکسته

آن را که هست شرمی خون خوردن است کارش
جز دل غذا ندارد شهباز چشم بسته

مشکل ز پا نشیند تا دامن قیامت
آن را که از ره عشق خاری به پا نشسته

از حرف سخت باشند فارغ گشاده رویان
از زخم سنگ باشد ایمن در نبسته

مژگان من نشد خشک تا شد جدا ز رویت
گوهر نمی شود بند در رشته گسسته

تا ممکن است زنهار لب را به خنده مگشا
کز راه هرزه خندی است پرخون دهان پسته

حسنت به زلف پرچین تسخیر ملک دل کرد
فتح چنین که کرده است با لشکر شکسته؟

دست سبوی می را از دست چون گذاریم؟
از بحر غم برآورد ما را به دست بسته

این آن غزل که صائب آخوند محتشم گفت
دل بردن به این رنگ کاری است دست بسته
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.